جوان، آزادى، اشتغال و ازدواج
يداللّه كوثرى
سخنى صميمانه
«جوانى» بهار لبريز از زيبايى و هيجان و نشاط است كه پس از نوروز «نوجوانى» فرا مىرسد و نوجوانى، مرز ناپيداى كودكى و جوانى و آغاز فراز و نشيبهاى روحى، جسمى، تحصيلى، اجتماعى و فرهنگى خواهد بود. نيازها و دغدغههاى روحى ـ روانى در اين دوران، ضرورتى فراوان پيدا مىكند.
دوران جوانى فصلى پرشكوه و باطراوت، همراه با سرزندگى و اميد و شادمانى است. در اين فصل از حيات، آراستگى، شيكپوشى، گفتگوهاى پرخاطره، مسافرتهاى لذّتبخش و هيجانهاى فراوان به چشم مىخورد. در كنار صفاتى اين چنين، پاكى فطرت به همراه حقجويى، خداخواهى، كماليابى، عرفان و پرهيزكارى، چونان كيميايى تأثيرگذار، سرعتى بسيار به رشد و شكوفايى انسان مىبخشد.
نظر به پختگى هيجانى و ويژگىهاى آرمانى جوان، از جمله برجستهترين دغدغههاى ذهنى و فكرى در اين دوره، موضوعاتى همچون، آزادى، اشتغال و ازدواج، بيشتر از هر چيز، ذهن جستجوگر جوان را به خود مشغول ساخته است.
سپيده آرزوها
آزادى (= امنيت)، اشتغال (= رفاه)، ازدواج (= خوشبختى) واژههايى زرّين و زيبا هستند كه هالهاى از جاذبه، شيفتگى و شوق، اطراف هر يك موج مىزند. با شروع نوجوانى و جوانى ـ كه ورود جدّى ما به جامعه است ـ تصور آرمانى از يكايك اين كلمات در آيينه ذهنمان ايجاد مىشود، به گونهاى كه «مدينه فاضله»، از تمام خوبىها و خوشىها با دستيابى به چنين آرزوهايى در خود مىيابيم و به خاطر همين، تمام همّت خويش را در راه به دست آوردن اين آرمانها به كار مىگيريم.
1 . جوان و آزادى
در اين ميان، «آزادى» واژهاى است كه افزون بر جلوههاى فكرى، فرهنگى و سياسى، از نوعى قداست نيز بهرهمند است و دلرباترين چهره حقوقى و انسانى را به خود گرفته است.(1) تمامى ملّتها با همه فرهنگ و آداب و رسومشان، از آن سخن مىگويند و علاوه بر بينالمللى بودن آن، سابقهاى هزاران ساله و همزاد با ميلاد نخستين انسان در عرصه هستى دارد.
پيامبران آزادى
قرآن كريم يكى از فلسفههاى بعثت انبيا را آزادى انسانها از قيد اسارتها مىداند.(2) پيامبران و پيشوايان الهى نيز هماره بر جايگاه و ارزش آزادى در زندگى فردى و اجتماعى بشر تأكيد كردهاند. در دوره معاصر نيز آزادى، ارزش و جايگاه ويژهاى دارد؛ هر كس، خود را آزاد و طرفدار آزادى مىداند و مىنماياند و بدان افتخار مىكند.
انواع تفسيرها براى آزادى
آزادى مفهومى است كه هر كس از آن برداشت خاصى دارد. البته همگى در مجموع، به دو دسته كلى قابل تقسيم است: عاميانه و عالمانه.
مقصود از برداشت عاميانه از آزادى اين است كه هر كس، هر كارى را كه مايل بود انجام دهد ؛ كسى را با كسى كارى نباشد و يا كسى نتواند در كار ديگرى دخالت كند. بديهى است كه اگر چنين برداشتى صورت اجرا و عمل در جامعه بگيرد، هرج و مرج و آشفتگى بر جامعه غلبه كرده، حيات جمعى را به خطر مىافكند.
برداشت عالمانه و حقيقى از آزادى اين است كه آدمى در حدود قانون، آنچه را كه مىخواهد، انجام دهد و به هيچ وجه، محكوم خواست و اراده شخصى ديگر يا تابع اراده اشخاص خودسر و غير پاسخگو (به قانون و شهروندان و نهادهاى منتخب آنان) نباشد. اين چنين آزادىاى، حاصل روشنبينى و تفكر صحيح است. در سايه آن، ايمنى از اجبار و تجاوز و امكان تجلّى شخصيت، حفظِ خود و محيط، تكامل و تعامل آدمى پديد مىآيد.
به اعتقاد استاد شهيد مطهرى، پايه و اساس ضرورت و مشروعيّتِ آزادى، استعداد تكامل و تعالى انسان است كه به وسيله آفريدگار در وجود وى نهاده شده است.(3)
آزادى، گوهرى با ارزش و بسيار گرانبها براى انسان است. انسانهايى كه بهرهاى از انسانيت و شرافت بردهاند، حاضرند با شكم گرسنه و تن برهنه و در سختترين شرايط زندگى كنند ولى در اسارت نباشند، آزاد باشند، و آزاد زندگى كنند.
آزادى، راه رسيدن به حق و عدل است. كسى كه به اين مسير نيايد، آزاد نيست، و به آزادى نمىرسد. مطمئنا به آزادى، جز از راه مجاهده براى عدالت نمىتوان رسيد؛ چرا كه آزادى در همه ابعاد آن بايد بر آگاهى استوار باشد و اين آگاهى است كه نهال آزادى را تنومند و پربار مىسازد و از آن در مقابل آسيبها محافظت مىنمايد.(4)
حضرت على(ع) در ضمن وصيتنامه خود به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبى(ع) مىفرمايد: «بنده غير از خودت (ديگرى) مباش، در حالى كه خداوند، تو را آزاد قرار داده است».(5)
پس سپاس، آن خداوندى را كه انسان را آزاد آفريد و ايمان مبتنى بر آزادى(6) را خواهان شد.
2 . جوان و اشتغال
بدون شك، نياز جوان به شغل، يك نياز ضرورى است و همواره در كنار ساير نيازهاى او (نظير ازدواج، تحصيلات، و مسكن) مطرح بوده است. مىدانيم نيروى انسانى به عنوان مهمترين منبع توليد به حساب مىآيد؛ از اين رو بهبود اشتغال، به معناى رونق چرخه توليد و كسب درآمد، بيشتر است، و افزايش سطح درآمد، زمينه ارتقاى رفاه و آسايش مىشود.(7)
اشتغال عاملى است كه به طور آشكار بر زندگى، ميزان رفاه عمومى و سطح رضايت افراد از زندگى، اثر مىگذارد. از اين رو ايجاد فرصتهاى شغلى، بسيار مهم خواهد بود. داشتن شغل و حرفه به عنوان منبع درآمد و بىكارى يا نداشتن شغل به منزله محروميت از درآمد به شمار مىآيد.
جامعهاى كه در آن، موضوع اشتغال به طور صحيح سامان نيافته باشد، دير يا زود، بحرانها در آن رشد مىكند و فسادهاى اخلاقى ـ اجتماعى و اقتصادى ويرانگر، نمود مىيابد. از اينروست كه در تعاليم اسلامى، كار و اشتغال، گذشته از بُعد اقتصادى و درآمدزايى، براى سلامت جامعه و زيست مطلوب، ضرورى است و يك وظيفه دينى محسوب مىشود.(8)
اشتغال و كار كه فرصتى است براى ابراز وجود، كسب هويت، و تأمين درآمد. داشتن خدمات بهزيستى و اجتماعى و تأمين سلامت در زندگى، آن گاه كاركرد صحيح دارد كه هر كسى در رشته كارى و شغل خود، مهارت و دانش لازم را به دست آورده، در دستمزدها و درآمدها و توليدات، ميزان كار، كيفيت فعّاليت، سرمايه به كار رفته، مشكلات و سختىهاى كار، معيار قرار گيرد. از افراطكارى پرهيز شود و براى استراحت، تفريحات سالم، عبادت و خودسازى، زمان كافى و مناسبى لحاظ شود.
برنامه اشتغال
نظر به اهميّت و ضرورت اشتغال، لازم است براى آن، برنامهريزى مناسب و كارآمدى صورت گيرد، تا براى همه افراد واجد شرايط و جوياى كار، موقعيت شغلى متناسبى فراهم گردد. از جمله نكات قابل توجّه در اين زمينه، جلوگيرى از پديده چند شغلى بودن است. بسيارى از آنان كه همهكارهاند در واقع جاهطلب و هيچكارهاند؛ به حق جامعه احترام نمىگذارند و تنها به سود شخصى خود مىانديشند.
بدون شك جامعهاى كه با مشكل بيكارى رو به روست، و قشر انبوه جوان و پرانرژى جامعه، بر اثر نيافتن شغل و حرفه مناسب، دچار سردرگمى و سرخوردگى، افتادن در دامن فسادهاى شغلى و... مىشوند، برنامهريزى و اجراى دقيق آن، با «عدالت اجتماعى»، «رفاه همگانى» و «ضرورت اجتماعى»، سازگارتر است.
اگر جامعهاى با فقر، دست به گريبان است و كمبود شغل، سطح پايين درآمد، تورّم و دهها مشكل ديگر نيز در آن رواج دارد، بايد اين مشكلات بين همگان تقسيم شود. اين نكتهاى است كه هر آنچه در اهميّت آن، گفته و نوشته شود، كم است. برخوردارى عدهاى معدود از امكانات جامعه (و لو امكانات ناچيز) و محروميت عدهاى ديگر، سلامت جامعه را متزلزل، عمر دولت و نظام سياسى را كوتاه و چون ويروسى خطرناك، به تدريج، حيات سالم جامعه را نيز از درون تهديد مىكند.(9)
اشتغال و ايمان
ايمان بدون كار و تلاش، عملى بىمعناست. كار و تلاش سازنده، خواست خداوند و سيره انبيا و بزرگان و پيشوايان دين است. انسان مىتواند در مسير دينباورى با كار و تلاش عملى، عروج كند، و به اين وسيله، به رشد و تعالى نايل گردد.
به طور كلى انسان دينى، آميزهاى است از عقيده، عمل، فكر، كار و تلاش، كه سعادت و فلاح خود و جامعه را در كارِ بايسته مىداند. افزايش كيفيت كار، رعايت نظم و انضباط در كارها، تعهد كارى، مهارت و تخصّص، تقسيم كار، و... امورى است كه همواره بايد مورد توجّه يك انسان دينباور و تلاشگر باشد.
فعاليتهاى كارى مىبايد خداپسندانه، حقمحورانه، عالمانه و عاقلانه، صورت گيرد و با پشتكار ادامه يابد،(10) تا آبادانى و بهزيستى و رفاه و آسايش را به ارمغان آورد.
3 . جوان و ازدواج
ازدواج و پيوند زناشويى، شيرينترين پيوند به منظور امنيت خاطر، آرامش روان، و مودّت و محبّت، و آسايش هر دختر و پسر جوان است.
ازدواج، آهنگِ هماهنگ با همه هستى
نهتنها در ميان انسانها بلكه در همه موجودات، حتى جمادات، نوعى ازدواج و زوجيّت، وجود دارد. «لينه» دانشمند و گياهشناس معروف سوئدى، در اواسط قرنِ 18 ميلادى، موفق به كشف اين واقعيت گرديد(11) و آن را به عنوان يك قانون عمومى، مطرح ساخت.
قرآن شريف هم قرنها قبل به اين واقعيت تصريح فرمود. در آيه 49 سوره ذاريات مىخوانيم: «و از هر چيز، دو گونه [يعنى نر و ماده [آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد!».(12)
ازدواج و كسب آرامش روانى
ساختار انسان از سلسلهنيازها و غرايز و انگيزههاى مختلف، تركيب يافته است، كه هر يك از آنها بايد به طور طبيعى و صحيح، ارضا و برآورده شوند؛ در غير اين صورت، موجب سركوبى يا طغيان غرايز و همچنين باعث ناگوارىهاى روحى و روانى و انحرافات رفتارى و فكرى خواهد شد.(13)
از جمله نيرومندترين نيازها و غرايز در وجود آدمى، غريزه جنسى است كه بايد به طور شايسته پاسخ داده شود. البته به اعتقاد ما ازدواجِ سالم، يگانه راه مناسب براى ارضاى صحيح و بهداشتى آن است كه هيچ روش ديگرى، جايگزين آن نخواهد شد.
قانون خلقت، جاذبه جنسى را به عنوان عامل بقاى نسل آدمى و آرامش روانى، ميان دو جنس مخالف قرار داده است و هرگونه خروج از اين مسير، برخلاف موازين فطرى و علمى آفرينش است و آرامش روحى و بهداشت روانى انسان را برهم مىزند؛ از اين رو شايسته است با هدايت منطقىِ غريزه جنسى در مسير ازدواج سالم، آن را تعديل كرد تا از آثار و پيامدهاى مثبت آن بهرهمند گرديد.
آثار مثبت و مفيد ازدواج
ازدواج در ديدگاه اسلام، از بهترين و شايستهترين اعمال صالح به شمار مىرود. ازدواج، ارزش و پاداش عبادتهاى انسان را دهها و گاهى صدها برابر مىكند. ازدواج، باعث اعتبار اجتماعى و هويت مستقل مىگردد. ازدواج، موجب شكوفايى زندگى و فعاليت در مسير خودكفايى مىشود. ازدواج، انسان را از بىپناهى و سرگردانى و پوچى و تنهايى نجات مىبخشد. ازدواج، آدمى را از خودمحورى و تكزيستى نجات داده، بهسوى جامعهپذيرى و هويت اجتماعى هدايت مىكند. ازدواج، موجب پرهيز و دورى از انحرافات جنسى مىگردد. و سرانجام، ازدواج، روزنههاى رحمت خداوندى را بهسوى انسان مىگشايد. شايد به خاطر اين همه آثار و بركات مفيدِ امر ازدواج است كه دوست داشتنىترين موضوع در سيره و رفتار پيامبر معرفى شده است.(14)
با التزام به دستورالعملهاى نورانى آيين اسلام، در راستاى آسانسازى و زدودن پيرايهها و تشريفات دست و پاگير و برداشتن موانع پيچيده و دشوار از سر راه ازدواج، زمينه آرامش و خوشبختى جوانان جوياى ازدواج، فراهم خواهد شد. به اميد هميارى دستاندركاران امور در زمينه تأمين بهحقّ نيازهاى اساسى نسل جوان!
________________________________________
1 . جوان و آزادى، احمد لقمانى، مجموعه مقالات: جوانان و بينشهاى ناب، ص 48 .
2 . سوره اعراف، آيه 157.
3 . اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، تهران: صدرا، 1374، مرتضى مطهرى، ص 30 تا 39 .
4 . فرهنگ، خرد و آزادى، رضا داورى اردكانى، ص 226 .
5 . نهجالبلاغه، نامه 31.
6 . موضوع بحث ما در اين نوشتار و نيز موضوع بحثهاى فراوان فعالان سياسى و پژوهشگران اجتماعى در جهان معاصر، «آزادى سياسى ـ اجتماعى» است و نه «آزادى معنوى». آزادى معنوى، صفتى فردى است كه در فضاى نبودِ مطلق آزادىهاى سياسى ـ اجتماعى نيز امكان تحقّق دارد. عكس اين نيز صادق است و كسى ممكن است در فضاى آرمانىِ آزادى سياسى ـ اجتماعى نيز از نظر معنوى، اسير و در بند باشد. (ر.ك: منشور آزادى، [آيةاللّه [سيدعلى خامنهاى، قم: دفتر تبليغات اسلامى، 1376، ص 22 ؛ نامهاى براى فردا، سيّد محمّد خاتمى، ص 34) (حديث زندگى).
7 . توسعه اقتصادى در جهان سوم، مايكل تودارو، ترجمه: غلامعلى فرجارى، به نقل از پديدهشناسى فقر و توسعه، ج 1، ص 363.
8 . پديدهشناسى فقر و توسعه، ج 2، ص 450 ـ 451 ، گروهى از نويسندگان تحت اشراف محمّد حكيمى.
9 . همان، ج 4، ص 31 ـ 38 .
10 . همان، ج 1، ص 260 ـ 269 .
11 . ازدواج آسان، و شيوه همسردارى، محمّد محمدى اشتهاردى، قم: نبوى، 1372، ص 22 .
12 . همان، ص 23 و نظير اين مطلب، در سوره حج، آيه 5 و سوره لقمان، آيه 10 و سوره ق، آيه 7 و سوره شعرا، آيه 7 آمده است.
13 . مجله دانشمند، سال 13، شماره 8 .
14 . ازدواج آسان و شيوه همسردارى، محمّد محمّدى اشتهاردى، ص 36 ـ 43 .
(حديث زندگى)شماره 17.
نظرات شما عزیزان: